سرمقاله "محمد عسلی" 26 تیر 1401
غدیر در آینه دیروز، امروز و فردا
در آن مُقام که اطراقگاه بعد از خستگی?ها و وارستگی?ها بود و پیامبر اسلام(ص) دریافته بود که حجه?الوداع هست و دیگر روی کعبه را نخواهد دید با مُقامی?آنچنان که در دل و زبان مسلمانان نهادینه شده و پیروزی?های پیاپی اسلام را نشانه?ای از تحقق رسالت او می?دانستند بر آن شد تا هر آنچه در طول سالیان مبارزه از صداقت، فداکاری، امانتداری و دینداری ناب و پاک علی(ع) را در یاد و دل و زبان داشت برای حفظ اسلام بعد از خود به عنوان تکامل رسالت دینی در جمع اصحاب و یاران بر زبان آورد و امام علی(ع) را یگانه جانشین خود معرفی نماید. هر چند می?دانست که اتحاد قبایل و طوایف عرب که به زحمت بسیار در طول سالها مبارزه به دست آمده بود ممکن است به اختلاف و چنددستگی منجر شود. اما او بیشتر به تکلیف عمل می?کرد و منتظر نتیجه نمی?ماند. هرچند این تجربه را داشت که هر آنچه تاکنون برای اسلام و خود او پیش آمده خیر بوده و به زحمت و فداکاری?ها و ایثارگری?های به عمل آمده می?ارزیده است. او با صدای بلند بر بام جهاز شتران ایستاد و فریاد زد: «من کنت مولا فهذا علی مولا»
«هر که را باشم منش مولا و دوست
ابن عم من علی(ع) مولای اوست...»
با این سخن که تکمیل دین را منظور می?بود بی?شک شاخص?ترین و گزیده و گزینه بهترین برای رهبری و امامت امت، امام علی(ع) می?بود.
از آن تاریخ تا به اینک غدیر همان گودالی را که در آن جانشینی پیامبر(ص) رقم خورد اولین پلکان ورود امامت به جهان اسلام بعد از پیامبر اکرم(ص) شد.
هنوز پیکر مطهر بی?جان پیامبر روی زمین بود که بگو مگوها و اختلاف?نظرها شروع شد و سران قبائل عرب مسلمان هر کدام ساز و آهنگ تعصبات قبیله?ای خود را زدند و مسئله انتخاب و اجماع شیوخ را مطرح نمودند و نهایتاً ابوبکر را به عنوان خلیفه الله برگزیدند و درایت و صبوری و عزت نفس امام علی(ع) موجب شد که برای حفظ اسلام از حق خود دفاع نکند و شمشیر از نیام بیرون نکشد که مبادا اختلافات موجب تفرقه و جنگ?های داخلی شود و نهایتاً بعد از خلاقت عمر بن خطاب و عثمان نوبت به خلافت امام علی(ع) رسید.
امام علی(ع) در شرایطی بر مسند خلافت «امامت» نشست که عثمان در نزاع داخلی کشته شده بود و بین مسلمین اختلافات مذهبی و سیاسی در یک خط موازی چونان تیرهای ترکش به قلب مسلمین می?نشست.
در آن شرایط سخت که غدیر با همدلی و همبستگی دامن اختلاف گشوده بود امام علی(ع) در سه جبهه می?جنگیدند. در مقابل جبهه مارقین «اصحاب نهروان» که به خوارج معروف شدند. کسانی که از دین خروج کردند. ناکثین «عهدشکنان» که جنگ جمل را در مقابل امام علی(ع) راه?اندازی کردند و در مقابل جبهه قاسطین که در جنگ صفین مقابل امام علی(شمشیر) کشیدند.
این سه جبهه که سه جنگ داخلی را رقم زدند بخش عمده?ای از دوران زمامداری حضرت علی(ع) را به خود اختصاص داد و نهایت و پایان آن زورآزمایی معاویه و شکست مسلمانان بود که در زیر علم امام علی(ع) جنگیدند و بسیاری از آنان به شهادت رسیدند و معاویه و فرزند عیاش وی که بویی از اسلام نبرده بود چنان انحراف از معیارهای اسلام را رقم زدند که بخش عمده?ای از مشکلات و معضلات مسلمانانن امروز نتیجه آن قدرت?طلبی امویان و عباسیان و جانشینان آنان در قرون متمادی به تاریخ اسلام تحمیل نمود.
اگر به دیده تحقیق بنگریم و تاریخ انقلاب اسلامی?را از آغاز تا اینک مرور کنیم شباهت?های چندی از آنچه بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) و شروع جنگ?های داخلی اتفاق افتاد را شاهدیم که زورآزمایی جمهوری اسلامی با گروهک?ها و دشمنان داخلی و خارجی شروع شد و تا به اینک هنوز به صورت?های کوچک?تری جریان دارد و آن بر دو پایه استوار است.
یکم آنکه امام علی(ع) اهل زد و بند و سیاست بازی برای حفظ موقعیت شغلی خود نبود امام خمینی هم از همین خصلت برخوردار بود که نه با آمریکا سازش کرد و نه با سهم خواهان داخلی از انقلاب که شرایط و صلاحیت اسلامی?آنان مورد قبول نبود و روند رهبری بعد از امام خمینی هم بر این راه و روش بوده است.
دوم آنکه قاسطین، مارقین و ناکثین در انقلاب اسلامی?ایران ظهور و بروز داشته?اند کسانی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی?آمریکا را امپریالیسم جهانخوار می?دانستند و چون توسط مردم انقلابی ایران رانده شدند به دامن آمریکا پناه بردند قاسطین کسانی?اند که از همان آغاز پیروزی انقلاب تا به اینک بر علیه جمهوری اسلامی?خط و نشان کشیدند و به کمک کشورهای اروپایی استعمارگر و آمریکای جهانخوار آمدند تا به هر راه و روش خباثت?گونه و خیانتکارانه خود مردم انقلابی ایران را به زانو درآورند.
قاسطین همان جریان?سازان تقلب و نفاق هستند که می?کوشیدند و می?کوشند زمام امور مملکت را به دست بگیرند که در واقع جنگ امام(ع) و رهبری جنگ با نفاق و دورویی بوده و هست هرچند شاهد خیانت و وادادگی بعضی از یاران انقلاب در طول مبارزه بوده?ایم و تاریخ هم به گونه?ای تکرار شده است همانند بسیاری از وقایع تاریخ گذشته اسلام.
مارقین همان خشکه مقدس?هایی بوده و هستند که اسیر جهل و نادانی?اند و با تعصبات کورکورانه ...? امام علی(ع) نسبت به آنها دافعه?ای نیرومند داشت و حالتی آشتی?ناپذیر و اما ناکثین یا عهدشکنان کسانی بوده و هستند که در برابر تهدیدات دشمن و ارعاب و تطمیع کم آوردند و به جبهه دشمن رفتند که نمونه?های آنها را امروز کم نداریم.
نتیجه آنکه جریان?های سیاسی و مبارزات بر علیه امام علی(ع) در طول تاریخ و به ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی?هم تکرار شده و تشابهات زیادی با هم دارند که اگر با دقت نهج?البلاغه، قرآن و تاریخ اسلام را مطالعه کنیم به عمق دورویی?ها پی خواهیم برد.
مشکل بیشتر مسلمانان عدم مطالعه تاریخ اسلام و عدم توجه به وقایع و رویدادهایی است که به صور مختلف در تاریخ تکرار شده است که اگر این چنین نمی?بود وضعیت کشورهای اسلامی?امروز این اینگونه نبود که تقاضا کنند زیر علم دشمنان اسلام باشند هرچند می?دانند که خداوند صراحتاً در قرآن فرموده «لن یجعل?الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» [خداوند قرار نمی?دهد سلطه کافرین را بر مسلمین]
والسلام